عنوان شعرصبح شد... ------------------------------- تاجری امشب نمازش را خرید و صبح شد تازه دلالی جوازش را خرید و صبح شد *** بی هنرمند از هنرمندی سراپایش نیاز دانه دانه سیم سازش را خرید و صبح شد *** ناجوان مردی جوانی دید با معشوقه اش عشوه ها آمد و نازش خرید و صبح شد *** دختری قلب ندار عاشقی را دار زد پول داری نا ترازش را خرید و صبح شد *** کودکی خوابید با رنگین کمان آرزو اجتماع رویای نازش را خرید و صبح شد *** جنگ شد ما گشنه خوابیدیم و از ما بهتران بی نیازش هم نیازش را خرید و صبح شد *** مخزن دل سال ها تنهای تنها مانده بود خائنی خندید و رازش را خرید و صبح شد *** تازه دامادی غرورش را به رهن خانه داد پیرمردی کل فازش را خرید و صبح شد *** صبح شد خواب عجیبم را نوشتم شعر شد تاجری امشب نمازش را خرید و صبح شد شاعر محسن جامعی بخوانید, ...ادامه مطلب